غزل شماره ۱۲

از مولانا در دیوان شمس - غزلیات

ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما
ای از تو آبستن چمن ، وِی از تو خندان باغ‌ها

ای بادِ نایِ خوش نفس ، عشّاق را فریاد‌رس،
ای پاک‌تر از جانِ جا‌ن ، آخر کجا بودی کجا‌؟

ای فتنهٔ روم و حبش‌، حیران شدم کاین بوی خوش
پیراهن یوسف بوَد یا خود ردایِ مصطفی‌؟!

ای جویبار راستی از جوی یار ماستی
بر سینه‌ها سیناستی بر جان‌هایی جان فزا

ای قیل و ای قال تو خوش‌، و ای جمله اَشکال تو خوش
ماه تو خوش سال تو خوش ای سال و مه چاکر تو را

نظرات

در حال بارگذاری نظرات

لطفاً صبر کنید...